بیژن ترقی : روزی در ادارۀ رادیو و در اطاق برنامۀ گلها به استاد بنان برخوردم ، در حالی که با دوستان دیگر سر گرم صحبت بودند.گویا در زمینۀ تلفیق شعر و موسیقی گفتگو می کردند. با دیدن بنده دوستان را مخاطب ساخته ، گفتند :
فیالمثال همین تصنیفی که ایشان ساختهاند و چندی پیش اجرا شد ، متاسفانه خوانندۀ آن ، نه چگونگی حالت واقعی آهنگ را درک کرده و نه به پیام و مضمون شعر توجهی داشته است.سپس شروع کردند به خواندن چند فراز از تصنیف مزبور ، من که در تمرین و ضبط آن آهنگ حضور داشتم و می اندیشیدم که آهنگ و شعر بی نقص است ، با شنیدن صدای بنان و چگونگی بیان شعر و تلفیق آن با آهنگ و زیروبم و لطیفه های صدای ایشان احساس کردم ، شعر چنان حالتی به خود گرفت که مرا که سرایندۀ آن اشعار بودم از خود بی خود کرد ! آنچنان که گویی دریچۀ دیگری از عالم موسقی بر من گشوده میشد.در آن هنگام بود که به معنی واقعی تلفیق شعر و موسقی پی بردم و از آن پس توجهم به اجرا و چگونگی تسلط خواننده دربهتر عرضه کردن راز و رمز شعر و موسیقی جلب شد و سعی کردم این موضوع بسیار حساس را هنگام سرودن تصنیف نیز در نظر داشته باشم.
از نور تا نوا – بیژن ترّقی