این بخش آرشیو سایت قدیمی است که از سال 89 تا 99 فعال بود!
لینک های دانلود در این بخش فعال نیستند !
اما فایل ها در بخش های جدید سایت قابل دسترس هستند. درباره سایت قدیمی زخمه های عاشقانه بیشتر بخوانیم ...
این بخش آرشیو سایت قدیمی است که از سال 89 تا 99 فعال بود!
لینک های دانلود در این بخش فعال نیستند !
اما فایل ها در بخش های جدید سایت قابل دسترس هستند. درباره سایت قدیمی زخمه های عاشقانه بیشتر بخوانیم ...
خـُــرّم آن روز کـزیـن مـنـــــزل ویـران بـروم
راحـت جـان طـلـبــم و ز پـی جـانـان بـروم
گـر چه دانـم که به جایی نـبـرد راه غـریـب
مـن بـه بـوی سـر آن زلـف پـریـشـان بـروم
دلـم از وحـشـت زنـدان سـکـنــدر بـگـرفـت
رخـت بـر بـنـدم تـا مـُلـک سـُلـَیـْمـان بـروم
چون صـبـا بـا تـن بـیـمـار و دل بـی طـاقـت
بـه هــواداری آن ســـــــرو خـرامــان بــروم
در ره او چـو قـلـم گـر بـه سـرم بـایـد رفـت
بـا دل زخـم کـش و دیـــدهی گـریـان بـروم
نـذر کـردم گـر ازیـن غـــم بـه در آیـم روزی
تـا در مـیـکـــده شـادان و غـزلـخـوان بـروم
بـه هــــواداری او ذرّه صـفـت رقـص کـنــان
تـا لـب چشمهی خورشید درخشان بـروم
تـازیـان را غـم احـوال گـرانبـاران نـیـسـت
پـارسایان مـددی! تا خوش و خندان بـروم
ور چو حـافــظ ز بـیـابـان نـبـرم ره بـیـرون
هـمــــره کـوکـبــــهی آصــف دوران بــروم
یاد کلاس های درسم افتادم
مفهوم الگوریتم رو شرح میدادم.
هر چیز آغازی و پایانی دارد.
مثل همین آهنگی که الان در حال پخش است
مثل همین بهار که آمد و میرود
مثل همین آرام که آمد و رفت !
چقدر سخت که باز هم باید خود واقعی ام را پشت خود خودساخته ای پنهان کنم تا از آسیب رنگ ها در امان باشد.
آخرین بار که این دیوار را برداشتم نابود شدم...
ذهنم ، افکارم ، احساسم و حتی زندگی ام...
پریشان فکری و بی حسی حاکم است ! نا امید نیستم . نا شکر هم نیستم...
اما دیگر به گفتن و شنیدن و اعتماد، اعتباری نیست !
یک سال گذشته سخت ترین و پر عذاب ترین سال عمرم تا اکنون بود.
همه چیز عوض شد...
همه چیز...
دیگر آرام نیستم !
آرام با زخمه های عاشقانه اش
با دل نوشته هایش
تمام شد!
سی ام اردیبهشت نود و دو
☼☼☼
تولدم با یک ماه تاخیرمبارک باشه !
این اولین مرتبه ای است که عکس خودم رو توی سایت منتشر میکنم
سایت هم سه ساله شد.
آخرین بار زخمه های عاشقانه از این جا منتشر شد...
شعر جدید مهران عزیز. چند روز پیش اولین بار این شعر رو می خوادند و من هم با سه تار همراه...
به این خط شعر که رسیدند سه تار من خاموش شد....خودم هم خاموش شدم !
...
زير شعر من سفيد است و نميداني چرا
چونکه کل شعر من با چشمت امضا ميشود
...
مهران نیک سیما