مینیاتور بوی بهار اثر استاد فرشچیان
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به میخانه میرود حافظ
مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد
(حافظ)
دوباره بعد از مدتها ، نوشتن...
و این بار به بهانه ی بهار
نه اینکه این مدت ننوشته باشم ، نه !
گاهی می آیم...
زخمه های عاشقانه را ورق میزنم و توی دلم می نویسم
اغلب دلکش یا مرضیه و بنان هم هستند
از وقتی توی دلم می نویسم زخمه های عاشقانه برایم حال و هوای دیگری پیدا کرده
گویا این هوا گاهی دیگران را هم که سر میزنند ، میگیرد
بهار نزدیک است...
دیشب هوای بهار بود
بهار...
آرام
27/12/1393
از چند ماه پیش منتظر بودم نت این آهنگ را بگذارم ، ز فروردین
اولین بار از سپیده رئیس سادات شنیدم و بعد، از سه تارم...
☼☼☼
براي اطلاع از پست هاي جديد از طريق ايميل ، شركت در تالار گفتگو و استفاده از دفعات دانلود نا محدود در سايت ثبت نام كنيد