این بخش آرشیو سایت قدیمی است که از سال 89 تا 99 فعال بود!

لینک های دانلود در این بخش فعال نیستند !

اما فایل ها در بخش های جدید سایت قابل دسترس هستند. درباره سایت قدیمی زخمه های عاشقانه بیشتر بخوانیم ...

 

منم سرگشته حیرانت ای دوست       

کنم یکباره جان قربانت ای دوست

خلیل آسابه شوق وصل کویت        

نهم سربرسرپیمانت ای دوست

دلی دارم در آتش خانه کرده             

میان شعله ها کاشانه کرده

دلی دارم که از شوق وصالت            

وجودم را زغم ویرانه کرده

من آن آواره بشکسته بالم              

ز هجرانت بتا رو بر زوالم

منم آن مرغ سرگردان و تنها              

پریشان گشته شد یکباره حالم

سحرسربرسرسجاده کردم             

دعایی بهر آن دلداده کردم

زحسرت ساغر چشمانم ای دوست   

لبالب یکسره از باده کردم

دلا تا کی اسیر یاد یاری؟                 

زهجر یار تا کی داغ داری؟

بگو تا کی زشوق روی لیلی             

تو مجنون پریشان روزگاری؟

پریشانم، پریشان روزگارم                

من آن سرگشته ی هجر نگارم

کنون عمریست با امید وصلت           

درون سینه آسایش ندارم

زهجرت روز و شب فریاد دارم            

زبیدادت دلی ناشاد دارم

درون کوهسار سینه خود                

هزاران کشته چون فرهاد دارم

چرا ای نازنینم بی وفایی؟               

دمادم با دل من در جفایی

چرا آشفته کردی روزگارم                 

عزیزم دارد این دل هم خدایی

 

 

متن شعر همان حال و هوای دشتستانی  فایز را دارد .جایی خواندم شاعر این شعر بسیار زیبا محمود موجی است و جایی گفتند فائز دشتستانی است. مطمئن نیستم.

 

بهانه این پست ترانه فوق العاده زیبا با صدای گرم حسین کشتکار بوشهری است

آهنگسازی و تنظیم بهنام صفوی,  از آلبوم کویر خاطرات

 

دانلود آهنگ ای دوست

از آلبوم کویر خاطرات

حسین کشتکار بوشهری

 

 
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
 
 
 " جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق"
 
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت.

 

راستی دفعات دانلود نت ها و ردیف ها برای افراد عضو شده در سایت بدون محدودیت شد

 

 

براي اطلاع از پست هاي جديد از طريق ايميل و استفاده از دفعات دانلود نا محدود

در سايت ثبت نام كنيد

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آمار بازدید

از تاريخ 90/05/17
کل بازدید کنندگان: 2270784
کل صفحات بازدید شده: 5471469
مخاطبین امروز: 34
بازديد امروز: 35
بازدید شما : 1